انتخابات اتحادیه عکاسان تهران در سال ۱۳۹۸ انتخابات و مفهومی که از آن در اذهان جامعه نمایان می گردد به مثابه رویدادی بس بزرگ است که ریشه در عمق تاریخ دارد و تصور جامعه نیز بر همین اصل مهم شکل می گیرد که انتخاب به معنای کارهای بزرگ است. اما از نوجوانی آنچه در ذهن من از انتخاب و کار بزرگ معنا می گردد شاید در ندیدن بعضی چیزها، نشنیدن بعضی حرف ها، سکوت کردن زمانی که برایم بسیار سخت بوده است و یا حتی دست کشیدن بر سر کسی خلاصه شود و همین اندیشه ساختار حضور در این انتخابات را برایم فراهم ساخت که بنیان آن فقط حمایت از جوانان و عکاسانی است که مسیر حرکتشان مطلقاً تناقضی با پیشرفت، برای همه عکاسان نداشته است. به خوبی به یاد دارم که یک روز قبل از انتخابات، در سالن همایشِ کوثر سمیناری بر پا شد که شمار زیادی از عکاسان و پیشکسوتان بزرگ تهران و حومه در آن حضور داشتند که من نیز از جمله سخنران های…
بیوگرافی اتحادیه عکاسان تهران و اولین رای گیری در هیئت مدیره اتحادیه عکاسان تهران در کتاب در فاصله دو عکاس اثر دکتر سهراب نعیمی
اصغر بیچاره اصغر بیچاره در سال ۱۳۰۶ شمسی و در تهران به دنیا آمد و از ۱۳ سالگی به عنوان کارگرِ ساده در عکاسخانه ای به نام عکاس خانه هالیوود نزد عکاسی به نام اکبریان مشغول به کار شد و دو سال بعد با راهنمایی فخرالدین فخرالدینی آموزش عکاسی را تکمیل نمود. او پس از چند سال در خیابان لاله زار تهران مغازهای باز نمود و نام آن را عکاسخانه شهرزاد انتخاب کرد و به خاطر روابط خوبی که او با هنرپیشگان داشت، این عکاسخانه تبدیل به پاتوق هنرمندان و نویسندگان معروف آن زمان شد.
اگر شروع سال ۱۳۲۷ تا میانه ی سال ۱۳۴۸ خورشیدی را آغاز موجی نو در سینمای ایران بدانیم، به همین سبب عکاسیِ فیلم نیز در این دوره از حیث ذوق ورزی عکاسان به یک روال و مسیر مشخص برای پیشرفت در عکاسی می رسد. در این دوره ی حدوداً بیست ساله، سینمای ایران محدود به فعالیت عکاسانی قرار می گیرد که نامشان را می توان به شکل ذیل یادآوری نمود. عکاسانی که اغلب در بخش های مرکزی تهران از قبل آتلیه های خود را بر پا کرده بودند.
جریانات دوران مشروطه و رخدادهای مهم در این دوره از تاریخ و همچنین عمومیت یافتن عکس موجب پیدا شدن حافظه و خاطره مصور تاریخی در ایران شد که این مهم نیز با ابزار دوربین صورت می گرفت و در واقع عکاسی به سهم خود در جاودان نمودن جهان انسان سهم بنیادی و مهمی داشت. با آغاز صده ی چهاردهم شمسی، عکاسی با تحول عظیمی مواجه گردید. کیفیت مواد و لوازم عکاسی به سرعت به سوی بهتر شدن حرکت می نمود و وقتی ثمرات سادگی در عکاسی در جامعه هویدا شد، تاجرانِ ایرانی سعی نمودند در واردات دوربین های قابل حمل و ارزان قیمتی که کمپانی های خارجی تولید می کردند از یکدیگر سبقت بگیرند و حاصل این مسابقه ی تجارت برای کاسبان ایرانی، تبدیل شدن دوربین از یک کالای تفننی و منحصر به طبقه ای خاص، به وسیله ای عمومی و همگانی شد. این تغییرات اساسی که به سرعت در دوران اول پهلوی صورت می گرفت با دستور مستقیم رضا شاه برای اجرای احراز هویت مردمان ایران همزمان گردید.
در سال های نخست شروع به کار رشته ی عکاسی، آقایان هادی شفائیه و عبدالعلی ذکاوت[۱] برجسته ترین اساتید این رشته بودند. این در حالی بود که آقایان محمد جواد پاکدل و امین شهمیری فیزیک و ابزار شناسی، مهندس ضیاالدین خطیر شیمی عکاسی و عکاسی رنگی، محمود معالج نورپردازی، محمد خادمیان عکاسی تخصصی، داوود صادق کار با دوربین و مرحوم اکبر عالمی آشنایی با فیلمبرداری را تدریس می کردند. در سال های مدیریت خانم طاعی از سال ۱۳۷۰ آقایان فخرالدینی عکاسی پرتره، سعید بهروزی عکاسی تبلیغات، کاوه گلستان عکاسی خبری، مهندس حمیدیان عکاسی معماری، مهران مهاجر و یحیی دهقانپور تجزیه تحلیل و نقد عکس، مسعود معصومیان عکاسی تبلیغاتی و شماری از اساتیدِ به نام دیگر در دانشگاه هنر به تدریس پرداختند. یکی از مشکلات….
متاسفانه از رویدادهای ورود عکاسی به عنوان یک رشته ی منحصر به فرد مطالب آن چنان زیادی به نوشتار نیامده است. اما خوشبختانه در پائیز سال ۱۳۹۶ به همت دانشگاه هنر و البته دانش آموختگان رشته ی عکاسی در این دانشگاه، نهمین شماره از نشریه ای به نام کالوتیپ به عنوان تنها نشریه تخصصیِ عکاسی در دانشگاه هنر به سردبیری محمد مهرآرا به چاپ رسید. این اقدام هر چند بسیار دیر اما بنیان این نشریه باعث گردید که محققین به خاطر دسترسیِ آسانی که فراهم آمده بود بتوانند به جمع بندی نظراتی بس مهم در ارتباط با اقدامات عکاسی در ایران بپردازند و همایش ها و سمینارهایی نیز در دیگر دانشگاه های هنر برپا گردد. در ابتدا تدریس عکاسی به صورت یک گرایش یا حتی یک رشته مشخص وارد دانشگاه های ایران نشد زیرا ایران به عنوان اولین کشوری بود که در غرب آسیا تلاش می نمود تا به عکاسی نگاهی آکادمیک داشته باشد و به همین خاطر …
دانشگاه هنر تهران بزرگ ترین مرکز آموزش عالی رشتههای هنری در ایران است که در سال ۱۳۵۸ در پی ادغام پنج مؤسسه آموزش عالی هنر یعنی دانشگاه فارابی، دانشکده هنرهای تزئینی، دانشکده هنرهای دراماتیک، هنرستان عالی موسیقی و هنرکده موسیقی ملی به وجود آمد. قبل از این زمان مجتمعی دانشگاهی به نام هنر وجود نداشت اما زمانی که این دانشگاه در سال ۱۲۹۷ خورشیدی بنیان گذاری شده بود، تا سال ۱۳۵۸ به کار خود ادامه می داد ولی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، در سال ۱۳۵۸رسماً مجتمع دانشگاهی هنر به وجود آمد و در سال ۱۳۶۲ بازگشایی و به فعالیت پرداخت.
آنتوان سَوریوگِین یک عکاس روسی – گرجی – ارمنی است. به باور استاین او نیز از جمله اولین عکاسانی است که در ایران دکمه ی دکلانشور[۲] را به حرکت در آورده است. آنتوان نیز به مانند دیگر عکاسان خارجی ثبت کننده رویدادهای بسیاری در ایرانِ دوره قاجار و پهلوی اول است. دوربین او چهره ی بسیاری از ایرانیان را در ده های متوالی به ثبت رسانده است زیرا وی با پنج دهه فعالیت حرفهای عکاسی، یکی از مهمترین شاهدان زندگی ایرانیان از دوران ناصرالدین شاه تا سلطنت رضاشاه است. او برای کامل کردن مجموعه عکسهای خود به بیشتر نقاط ایران سفر نموده و از سوژههای گوناگون بهترین تصاویر را تهیه کرده است. مردم، مناظر، بناهای تاریخی، آداب و رسوم، مشاغل و حرفهها، اشیاء و سرانجام تمام زوایای زندگی ایرانیان به عنوان سوژه هایی بسیار مهم در مقابل لنز او قرار گرفته اند.
از نگاه دانا استاین لوئیجی مونتابونه چهارمین مستشاری ست که در ایران به عکاسی پرداخته است. تاریخ تولد مونتابونه به درستی مشخص نیست ولی استاین معنقد است که او در تابستان ۱۲۷۹/۱۸۶۲ به همراه یک هیئت سیاسی وارد ایران شده است. وی در سال ۷۷-۱۲۷۶ قمری معادل با سال ۱۸۵۶ میلادی استودیوی عکاسی خود را در تورین گشود. مونتابونه از سال ۱۸۵۶ تا زمان مرگش به فعالیت حرفهای سرگرم بود. مونتابه در زمانی که در ایران بوده است سه آلبوم برای آیندگان به یادگار گذاشته است.