نظریه پردازان بسیاری مانند یحی ذکا، شهریار عدل، گل گلاب و آتابای و… در ارتباط با نخستین عکاس مباحثی را مطرح نموده اند. و در قالب نظریه های علمی مطالبی را به تحریر آورده اند. سهراب نعیمی مدرس علوم عکاسی و نویسنده کتاب تاریخی (در فاصله دو عکاس) با بیان ایراداتی نظریه دانا استاین را نزدیک ترین نظریه به منطق می داند.
کتاب در فاصله دو عکاس اثر استاد سهراب نعیمی، مدرس علوم عکاسی در دانشگاه به رویدادهای مهم عکاسی در ایران می پردازد که در آن بیوگرافی و چگونگی تشکیل اتحادیه عکاسان تهران و نیز ماجراهای جنجالی اتحادیه با اعضای اتحادیه عکاسان تهران به نوشتار درآمده است. این کتاب یکی از منابع مهمی است که پژوهشگران این موضوع را به خود فرا می خواند.
در عکس زیر سهراب نعیمی نویسنده کتاب در فاصله دو عکاس (تاریخ عکاسی) به همراه دکتر اسماعیل ایمانی دیده می شود.
نظر دکتر صادق زیبا کلام و کتاب در فاصله دو عکاس اثر سهراب نعیمی:
بعد از خواندن کتاب ناخواسته رفتم با چند عکاسی که در محل بودند صحبت کردم. اصلا نمیدانستم که عکاسان در ایران تا این اندازه مشکل دارند و تاریخ اتحادیه عکاسان تا این اندازه خواندنی ست.
اگر من نویسنده این کتاب بودم به زبان انگلیسی مینوشتم زیرا مسئولین به فارسی نمیخوانند.
بیوگرافی اتحادیه عکاسان تهران و اولین رای گیری در هیئت مدیره اتحادیه عکاسان تهران در کتاب در فاصله دو عکاس اثر دکتر سهراب نعیمی
جریانات دوران مشروطه و رخدادهای مهم در این دوره از تاریخ و همچنین عمومیت یافتن عکس موجب پیدا شدن حافظه و خاطره مصور تاریخی در ایران شد که این مهم نیز با ابزار دوربین صورت می گرفت و در واقع عکاسی به سهم خود در جاودان نمودن جهان انسان سهم بنیادی و مهمی داشت. با آغاز صده ی چهاردهم شمسی، عکاسی با تحول عظیمی مواجه گردید. کیفیت مواد و لوازم عکاسی به سرعت به سوی بهتر شدن حرکت می نمود و وقتی ثمرات سادگی در عکاسی در جامعه هویدا شد، تاجرانِ ایرانی سعی نمودند در واردات دوربین های قابل حمل و ارزان قیمتی که کمپانی های خارجی تولید می کردند از یکدیگر سبقت بگیرند و حاصل این مسابقه ی تجارت برای کاسبان ایرانی، تبدیل شدن دوربین از یک کالای تفننی و منحصر به طبقه ای خاص، به وسیله ای عمومی و همگانی شد. این تغییرات اساسی که به سرعت در دوران اول پهلوی صورت می گرفت با دستور مستقیم رضا شاه برای اجرای احراز هویت مردمان ایران همزمان گردید.
صِنف یا رَسته، انجمنی است متشکل از گروهی از اشخاص که دارای یک حرفه و یا پیشه می باشند تا از این طریقتِ همبستگی بتوانند به راه هایی برای بهبود کیفیت و بالا بردن سطح کیفی مجموعه های کاریِ خود دست یابند و این مهم در کنار تعیین تدابیری برای مقابله با تخلفات صنفی و همچنین اطلاع رسانی درباره رویدادها و اتفاق ها در حوزههای مرتبط با حرفه موردنظر، موجبات ترفیعِ شغلی را برای تمام اعضا فراهم می سازد. بر همین اساس یکی از ویژگیهای اساسی و مهم در تمام بازارها نیز، همبستگی و تشکلِ بازاریان در انجمنهای صنفی است. این انجمنها اصولاً به صاحبان حرفهها تشکل میبخشند و دارای وظایف اجتماعی وسیعی نیز هستند. از این لحاظ و با دقت در تعریف کاربردیِ نوشتار شده به تجمیع گونه های مختلف صنف در کنار هم نیز «اصناف» می گویند. شاید باور آن سخت باشد ولی واقعیت آن است که تاریخ شکلگیری اصناف در ایران قدمتی چند هزار ساله دارد و این دیرینگی که خود گویای یک نظام اجتماعیِ کار ساز است به دوران حکومت هخامنشیان بازمیگردد
ایوانف ملقب به روسیخان (مهر ۱۲۵۴-اسفند ۱۳۴۶) یکی از تکنیسینهای عکاسخانه عبداله میرزای قاجار بود که در تهران عکاسخانه و یکی از اولین سالنهای نمایش فیلم را دایر کرده است. روسیخان یکی از نخستین کسانی بود که به رواج هنر سینما در ایران پرداخت و گمان می رود که باید او را از مهمترین شخصیت هایی دانست که در این امر تاثیر گذار بوده است. از او به عنوان دومین فیلمبردار پس از میرزا ابراهیم خان روسی خان در سال ۱۳۲۶ق به روسیه رفت و در ادسا با شرکتی به نام بومر قرارداد بست که شیشه و کاغذ و مقوای عکاسی برایش بفرستند. در فروردین ۱۲۸۶ روسی خان عکاسخانه خود را افتتاح کرد و به همین منظور اعلانی مبنی بر گشایش عکاسخانه مستقل خود به چاپ رسانید که متن آن به این شکل بود که:
آنتوان سَوریوگِین یک عکاس روسی – گرجی – ارمنی است. به باور استاین او نیز از جمله اولین عکاسانی است که در ایران دکمه ی دکلانشور[۲] را به حرکت در آورده است. آنتوان نیز به مانند دیگر عکاسان خارجی ثبت کننده رویدادهای بسیاری در ایرانِ دوره قاجار و پهلوی اول است. دوربین او چهره ی بسیاری از ایرانیان را در ده های متوالی به ثبت رسانده است زیرا وی با پنج دهه فعالیت حرفهای عکاسی، یکی از مهمترین شاهدان زندگی ایرانیان از دوران ناصرالدین شاه تا سلطنت رضاشاه است. او برای کامل کردن مجموعه عکسهای خود به بیشتر نقاط ایران سفر نموده و از سوژههای گوناگون بهترین تصاویر را تهیه کرده است. مردم، مناظر، بناهای تاریخی، آداب و رسوم، مشاغل و حرفهها، اشیاء و سرانجام تمام زوایای زندگی ایرانیان به عنوان سوژه هایی بسیار مهم در مقابل لنز او قرار گرفته اند.
ارنْست هولتسر در ۷ ژانویه ۱۸۳۵ در روستایی به نام کلاینشمالکالدن از توابع شهر تورینگن زاده شد. او که در سال ۱۸۶۲ به استخدام دولت انگلیس درآمده بود مأمور شد به ایران و به شهر اصفهان عازم گردد و مدیریت تلگرافخانه این شهر را برعهده بگیرد و همچنین مدیریت انتقال خط تلگراف ایران به انگلستان را محقق سازد. پس از پایان مأموریتش، به کشورش باز می گردد ولی مدتی بعد این بار با دوربین عکاسی به اصفهان بازگشت و در ۱۸۷۰ با مریم حقنظر یکی از ارمنی های ایران ازدواج کرد و در سالهای بعد شروع به کار عکاسی در این شهر نمود. او میان سالهای ۱۸۷۳ تا ۱۸۹۷ میلادی بیش از هزار عکس از ایران گرفت. بیشتر تصاویر او مربوط به اصفهان است ولی تعداد اندکی هم از تهران، قم، و کاشان هستند. وی یادداشتهایی از ایران آن دوران بر جای گذاشته است و بسیاری از مطالبی که درج نموه مربوط به آداب و رسومی هستند که امروزه در میان ایرانیان نامتداول و بسیار غریب است. او خود در مقدمه ی یکی از نوشته هایش علت درج این مطالب را چنین توصیف میکند: