بیوگرافی اتحادیه عکاسان تهران و اولین رای گیری در هیئت مدیره اتحادیه عکاسان تهران. کتاب در فاصله دو عکاس
اتحادیه عکاسان تهران
بعد از تاسیس اداره جلیله در اواخر عصر قاجار و حتی قبل از آن که محمد ساعد مراغه ای سکان هدایت جامعه را به عنوان نخست وزیر در دوره ی اول پهلوی بر عهده گیرد، عده ای از عکاسان که عموماً از موی سپیدان زمانه ی خود بودند طی یک فراخوان از سوی اعضای احتسابِ اداره جلیله، گرد هم آمدند تا زمینه ی تاسیس اتحادیه عکاسان تهران، در کنار صنوف دیگر ایجاد گردد. در ابتدا وظایف این تشکل فارغ از ارتباط صنف با اداره جلیله، کمک به سامان دهی امور مالیاتی در کشور بود تا این تشکلِ صنفی، بتواند ضمن حمایت از حقوق عکاسانی که عضو این انجمن بودند به اهداف اداره مالیات نیز برای محاسبات و دریافت صحیح مقرری، یاری رساند. به طور خلاصه می توان اینگونه عنوان داشت که مهمترین شاخصه در ایجاد این انجمن ارتباط دولت با جامعه عکاسان و بالعکس بود، زیرا از بعد از سال ۱۳۳۰ شمسی که جریانات اجتماعی باعث به رونق رسیدن صنعت عکاسی در ایران شده بود و همچنین مقرر شدن عکس دار نمودن کارت های هویتی، تعداد عکاسان در پایتخت ماه به ماه بیشتر می شد و از پیِ آن تهران شاهد بازگشایی هر چه بیشتر آتلیه های تازه تاسیس در پایتخت بود. این مجموعه ابتدا با عنوان ( اتحادیه ی صنف عکاسان و فیلمبرداران و آماتورهای تهران و حومه ) کار خود را در مرکز تهران آغاز نمود و مشخصا در ابتدای بازگشایی، اعضای زیادی نداشته است. در این زمان و در تهران شاهد بازگشایی صنفی هستیم که هر چند برخی از اعضای مهم آن از ثبت کنندگانِ سیرتِ هنرمندان و آرتیست های صنعت سینما هستند و همچنین شماری از آن ها نیز در اموراتِ به چاپ رساندن عکس در لابراتوارهای خود سرآمد می باشند، اما شالوده ی ایجاد این سندیکا برای اولین بار در ایران، بر بنیان عکس هویتی شکل گرفت و به همین خاطر، غالب عکاسانی که در این انجمن گرد هم می آمدند، از بازتاب فرمانی دولتی نشات می گرفت که الصاق عکس پرسنلی را بر روی گذرنامه ها، شناسنامه ها، اوراق تحصیلی و … اجبار نموده بود. به طور کلی به خاطر وضعیت اسفبار معیشتی مردم در آن دوره و همچنین روند به اشغال کشیده شدن کشور و بیثباتی داخلی به کمبود کالاها و در نتیجه ی آن، نرخهای با تورم بسیار بالا، دغدغه دولت در آن زمان هنر نبود و از جمله آن عکس هنری نیز نبوده است، لذا تنها دلنگرانی دولت در ارتباط با عکسان، عملکرد سریع آن ها برای عکاسی از مردم و در نتیجه الصاق عکس پرسنلی روی کارت های هویتی بود. پس در این دوره ایجاد آتلیه های هر چه بیشتر در تهران و اخذ مالیات از عکاسان، مهمترین رویکرد نظام حاکم بر عکاسان است، زیرا در آن زمان هنوز قانونی برای آنکه آتلیه های عکاسی حتما باید در بنگاه های تجاری دائر شوند تصویب نشده بود و اکثر عکاسان به جز بخش اندکی از آن ها که معروفیتی کلان داشتند، عکاسخانه های خود را در بالاخانه ی منازل خود ایجاد کرده بودند. لذا ایجاد یک سندیکا فارغ از لزوم یک نظام هماهنگِ تشکیلاتی بهترین راهِ دولت، برای دریافت مالیات بود. بر همین اساس و به خاطر کمبود استودیوهای عکاسی، بسیاری از عکاسان قبل از آنکه به مهارت های آموزش دهندگانِ خود نزدیک شده یا در امر عکاسی به بلاغت های اساتید خود رسیده باشند، اجازه پیدا کردند تا به صورت رسمی و حرفه ای آتلیه های خود را در پایتخت و همچنین در سراسر ایران برپا نمایند و از همین زمان است که شاهد نرخ های متعدد و غیر یکسانِ در آتلیه ها هستیم. اساتید که این روند را نمی پسندیدند و قدرتی هم برای تغییر در این اوضاع جدید نداشتند نرخ های خود را نسبت به تازه واردان بیشتر کردند، تا مردم از تفاوت نرخ ها به میزان درایت عکاسانِ خبره آگاهی پیدا کنند. اما این روند نیز خیلی به درازا نکشید، زیرا از اولین صورت جلسه هایی که در اتحادیه عکاسان به تحریر درآمد، نرخ گذاری در قیمتِ عکس پرسنلی بود که از اداره جلیله به آن ها ابلاغ شده بود. بنیانگزاران اتحادیه که خود از پیشکسوتان و اساتید به نام بودند چاره ای جز تمکین قانون نداشتند و برای اولین بار، نظام نرخ گذاری یک پارچه از سوی اتحادیه انجام پذیرفت. لکن حضور مبتدیان در کنار پیشکسوتان از سوی اعضای اصلی اتحادیه، برتابیده نشد و بسیاری از ریش سفیدان که معمولا دستی هم در عکاسی فیلم یا عکاسی از اشراف و دربار داشتند، از همان ابتدا تمایلی برای آن که به اتحادیه عکاسان بپیوندند نشان ندادند و از آن جا که شماری از آن ها حتی بعد از عضویت بسیاری از عکاسان نو رسیده، عضو اتحادیه شدند نام آماتور به انتهای نام عکاسان اضافه گشت و این سندیکا به نام اتحادیه ی صنف عکاسان و فیلمبرداران و آماتورهای تهران و حومه، در اداره جلیله به ثبت رسید. تاسیس اتحادیه عکاسان تهران، با این رویکرد فکری، باعث می گردد که از این زمان به بعد عکاسان وارد یک جریانی فکری، عاری از هنر گردند. چرا که نظام حاکمه که تفکرش بر صنعت است و به همین روی به عکاس نیز به مثابه مقام یک صنعتگر نگاه می کند، شرایطی را در جامعه فراهم نمی سازد که عکاس بر معنا و مفهوم هنر تفکری عمیق داشته باشد و آثارش نیز بر این خمیرمایه به رشد و شکوفایی برسد. البته شاید میزان مشکلات فراوانی که بر جامعه ی ایران حادث شده بود راهی جز این را نیز نمی طلبید. اما آنچه در این مرقومه اهمیت بیشتر دارد فارغ از جریانات و رویدادهایی است که روایتِ آن، خود مجلدی مفصل است و آن چیزی جز عاقبت این روند نادرستِ در عکاسی نیست. از آنجا که ستون های ایجاد اتحادیه عکاسان تهران بر اساس گرفتن عکس پرسنلی پایه گذاری شد، مشخصا شالوده ی تاسیس و همچنین علت حضور سرمایه گذاران عکاسخانه های تازه تاسیس نیز، بیشتر بر اهمیت عکس پرسنلی بود. بر همین مبنا عکاسان که از گذشته فقط بر فن تاکید داشتند زیرا غیر از تکنیک، مفهومی از هنر از لبان آموزش دهندگان خارجی، خارج نشده بود، به راحتی اندیشه های تکنیکال خود را نیز در گرفتن عکس پرسنلی خلاصه نمودند و این بزرگترین خطایی است که نه تنها موجبات عقب ماندگی عکاسان را نسبت به کشورهای غربی فراهم ساخت، بل باعث گردید اهمیت عکاسی فقط در فراهم آوردن یک عکس پرسنلی برای سال های متمادی خلاصه گردد. شاید به همین خاطر باشد که حدودا ۵۰ سال به طول می انجامد تا برای نخستین بار پس از تاسیس اتحادیه عکاسان، در سال ۱۳۵۱ خورشیدی عده ای گرد هم آیند تا مقدمات آموزش صحیح عکاسی را در دانشگاه ها فراهم آورند و شوربختانه باورمندیِ جامعه نسبت به اهمیت عکس و عکاسی نیز چنان در سرافکندگی پرورده شده بود که حدوداً پروسه ی آکادمیک شدن عکاسی ده سال ادامه پیدا می کند تا در مهر ماه ۱۳۶۲ ، با تلاش های دکتر هادی شفائیه، رشته عکاسی در مجتمع دانشگاهی هنر تاسیس گردد. جالب آن است که هیچ کدام از اساتید این دانشگاهِ تازه تاسیس که برای اولین بار قرار است عکاسی را به شکل آکادمیک تدریس کنند، از آقایان محمد جواد پاکدل و امین شهمیری و ضیاالدین خطیر و محمود معالج و محمد خادمیان و داوود صادق و اکبر عالمی گرفته تا سعید بهروزی و کاوه گلستان و آقای حمیدیان و مهران مهاجر و یحیی دهقانپور و مسعود معصومیان، عضو اتحادیه عکاسان نبوده اند. این خود مهر تاکیدی بر این نظریه است که تا این دوره نیز اکثر اساتید به نام به خاطر رویکردهای آماتور گونه که ریشه در شالوده ی تاسیس اتحادیه عکاسان داشته است، از عضویت در این سندیکا پرهیز نموده اند. اما این رخداد شومِ صنعتی کردن عکس و عاری نمودن آن از مفهوم هنر که ریشه در نگاه حاکمان به عکس و عکاسی دارد، در ذهن پرسشگرِ نگارنده چنان تلقی می گردد که اسباب آن نیز تا اکنون هویدا و روشن است. در ایرانِ عصر جدید، سالیانه شاهد بسیاری از فارغ التحصیلان جوان دانشگاهی در رشته های عکاسی و دیگر رشته های علمی و هنری هستیم که بعد از تکمیل نمودن تحصیلات خود وارد بازار کار حرفه ای می شوند و از آن جا که قانون نیز از سال ها پیش مقرر فرموده تا برای این مهم مجوزات لازمه را دریافت نمایند، لاجرم به اتحادیه ای که هنوز… ادامه در کتاب در فاصله دو عکاس. نویسنده: سهراب نعیمی
پس از آغاز دوره پهلوی و گسترش عکاسی و افتتاح عکاسخانهها در تهران و سایر شهرستانهای ایران، ضرورت ایجاد یک اتحادیه برای حفظ منافع صنفی و ارتباط میان عکاسان و نیز رشد هنر عکاسی و رابطه با عکاسانِ شهرستانها و حتی خارج از کشور احساس میشد. از حوالی سال ۱۳۲۸ شمسی، جلساتی با حضور عکاسان معروف تهران تشکیل میشد. در اولین دوره از مجمع عمومی که در یکی از سالنهای سازمان مرکزی شهرداری تهران برگزار شد، اعضای هیئت مدیره به این صورت انتخاب شدند:
آقایان محمد جعفر خادم، ساکو، ماشاءالله خان، ظریفیان، صوراسرافیل، مصطفی افتخار، عباس شاهین، هراند شالچیان و انوشفر. اتحادیه یا سندیکای عکاسان، طبق ماده دوازدهم قانون وزارت کار، مصوب ۱۷ خرداد ۱۳۲۸ خورشیدی و آییننامه مربوطه در تاریخ ۱۳۳۱ خورشیدی، در اداره ی مرکزی امور اتحادیهها و اصناف وزارت کار به ثبت رسید. این اتحادیه در سال ۱۳۳۲، نامش به «اتحادیه صنف عکاسان و فیلمبرداران و آماتورهای عکاسی تهران و حومه» تغییر کرد. در سال ۱۳۳۵ در وزارت خانه کار، آییننامه جدیدی تصویب گردید و در سال ۱۳۴۴ هم در شرایط عضویت برای اعضا تغییراتی ایجاد شد.(تصاویر ۹۹-۱۰۱) در سال ۱۳۵۲ هم تعاونی اتحادیه عکاسان و فتوآماتورهای تهران و حومه با هدف تهیه کالاهای مورد نیاز عکاسان تأسیس شد. در ادامه ی این مرقومه نیز قرار گرفتن اتحادیه عکاسان به عنوان زیر مجموعه وزارت کار نیز جای بسی تامل دارد و ذهن پژوهنده را به واخواهی بیشتر فرا می خواند. زیرا با احترام به کلیه کارگران شریف در تمام جوامع خردمند در دنیا، خطاب نمودن عکاسانی که روزگاری ملقب به واژه هایی مثل السلطنه و مشرفه و ممالکه و معظمه و عکاس باشی و.. بوده اند به کارگر، دقیقا در همان طریقت و پروسه تبدیل عکاسان خوش نام به عکاسان جنگجو است. جنگجویانی که جنگشان نیز بر سر رسالتی است که ریشه در مفهوم هنر دارد و هنری که اگر بر ریسمان آزادی چنگ نخورده باشد هنر واقعی نیست. پس درکِ آزادی تنها راهی است برای بازگشایی باورهایی که از پیدایش ورود دوربین عکاسی به ایران می بایست در ذهن عکاسان جاری و ساری می گشت و اما این جنگ محتومِ عکاسان نیز بر سر آزادی است و آزادی نیز که بنیان اصلی و نادرِ هنر است ریشه در شناخت جهان هستی دارد و بر مفهوم آفرینش استوار است و در این اصلِ بنیان ساز، قانونِ سازش با محیط، جایگاهی ندارد و انتقال صفات آزادی خواهی به مانند وراثت، می تواند خود را به شکل موروثی نیز به نمایش گذارد. پس جنگ میان عکاسان تا رهاییِ هر دو سوی ماجرا ادامه خواهد داشت، چرا که نگارنده بر این باور است که سنت گرایانِ آماتوریسم، خود نیز از قربانیان بی دانش برای مقابله با اندیشه آزادی در ذهن پرسشگر عکاسان دوره ی نوین هستند. مدرکِ کشفِ اصول بیان شده، از دوره ی پسا واخواهی عکاسان کاملا نمایان است. در این دوره تزریق گرایشات متفاوت از مفهوم عکاسی نه تنها باعث یک عقبگرد استراتژیک در آماتوریسم های اتحادیه عکاسان شد، بلکه بر لزومِ اهمیت یک بازنگری را در نقش اتحادیه عکاسان تاکید نمود. تا اصحاب فهم نیز به این اندیشه مهم رسند که اگر در روزگاری نیاز و درک مردم ایران از عکاسی فقط در چهارچوب یک عکس سه سانتیمتری خلاصه می گشته است، امروز بر باور بسیاری از محققان و صاحب نظران، عکاسی به مثابه یک تعیین کننده و یک ایدئالیسم برتر در جامعه اهمیت دارد و از همین روی عکاسان…. ادامه در کتاب در فاصله دو عکاس. نویسنده: سهراب نعیمی
کتاب در فاصله دو عکاس اثر استاد سهراب نعیمی، مدرس علوم عکاسی در دانشگاه به رویدادهای مهم عکاسی در ایران می پردازد که در آن بیوگرافی و چگونگی تشکیل اتحادیه عکاسان تهران نیز به نوشتار درآمده است. این کتاب یکی از منابع مهمی است که پژوهشگران این موضوع را به خود فرا می خواند.
لینک خرید معتبر کتاب در فاصله دو عکاس(روایت عکاسان جنگجو وغمگین)
https://basalam.com/honar_radical_falsafeh/product/2962433
این کتاب نفیس که حاوی عکسها و اسناد بسیار ارزشمندی می باشد را می توانید از سراسر کتابفروشیهای معتبر ایران تهیه فرمایید.