کتاب در فاصله دو عکاس اثر استاد سهراب نعیمی کتابی است در قطع رقعی و کاملا دانشگاهی که به تاریخ عکاسی و همچنین تاریخ صنف عکاسی در ایران می پردازد. در این کتاب به موضوعات تاریخی بسیار زیادی در به وجود آمدن صنعت عکاسی در ایران پرداخته و از جمله آن خاطرات ناصرالدین شاه قاجار است که برخی از متن های آن عیناً از خاطرات شخص ناصرالدین شاه در کتاب استفاده شده است. در بخشی از کتاب از زبان شاه قاجار می خوانیم که:
روزیكشنبه ۲۸ محرم۱۲۸۴ :
صبح از خواب برخاستم، امروز و فردا در اینجا اتراق است، زبیده گفت، گربه كوفته را گربه های سبزواری زخمی كرده اند، برخاستم دیدم بیچاره كوفته را شكمش را دریده اند. بسیار بسیار متأثر شدم، فرستادم آقا حسن خواجه آمده مرحم گذاشت. ان شاالله خوب می شود. امروز را در دیوانخانه خوابیدیم. گربۀ سرسیاه و فقیری را هم دیشب می خواستند پاره كنند، گربهها تا صبح نخوابیده بودند. خلاصه قرق شد. پیشخدمت ها و غیره آمدند. دبیر الملك، امین الدوله، ایشك آقاسی باشی آمدند. در اینجا به قدر جیره یك ماهه به قشون داده شد. بعد سپهسالار آمد. خراسانی ها را آورد، یكی یكی معرفی كرد، هزار عدد، هوا بسیار بسیار بسیار گرم و بد بود. مثل هوای ورامین، از گرما له له می زدیم. آمدیم حوضخانه نشسته، رحیم گنه گنه و غیره تخت بزرگ آوردند، روی آب حوض بزنند، نشد. عین الملك و معیر و تیمور بودند صحبت می كردند. بعد نیمكت فرنگی آوردند. در رویش دراز كشیدم، به آقا علی گفتم كتاب روزنامه قدیمی را كه به خط میرزا محمد حسین خوش نویس است بیاور، محقق به خانه رفت آورد. از محفظه کتاب در آمده از دست آقا علی افتاد توی پاشوره حوض، زود در آوردند، اما سر لوح ها و دو سه ورق خط و غیره ضایع شد. باید در تهران ان شاالله عوض شود. اوقاتم بسیار بسیار تلخ شد. آقا علی خیلی خجل شد. دیگر چیزی نگفتم كه بُرد خشك كرد آورد. خلاصه قدری خوابیدم. محقق روزنامه خواند، بعد میرزا علی نقی تاب خطوط حاجی مرحوم و غیره خواند. درازكشیده بودم، صدای سیاچی آمد كه جعفرقلی خان غلام بچه مازندرانی آمده است. برخاستم آمد دیدم با میرزا مسیح وزیر مازندران آمده اند، امروز وارد اردو شده اند، هوا بسیار گرم و بد است. امیر اصلان فراش خلوت از تهران پیش افتاد، زیارت رفته بود، امروز اینجا آمده است، از نیشابور تعریف زیاد می كرد. ان شاالله دیده شود و به آنجا برسیم، سبزوار كه پوست می كند. خلاصه دو ساعت به غروب مانده، سپهسالار، حاجی ملا هادی حكیم سبزواری را به حضور آورد. مردی است بلند بالا، كمر راست، خوش سیما، ریش سیاه، نه بلند نه كوتاه، چشمهای قدری مایل به احولی خنده رو، خوش صحبت، مرتاض، از همه جهت ممتاز، عمامه سفیدی داشت شبیه به حاجی ملا میرزا محمد اندرمانی مرحوم بود. خلاصه نشست قدری صحبت شد. حاجی ملا هادی هفتاد ساله است بعد ایشان رفتند.»
این کتاب به علت های عقب ماندگی و درماندگی عکاسی در ایران پرداخته است. برای خرید این کتاب که صفحات بالغ بر ۳۸۰ برگ دارد می توانید به کتاب فروشی های محل زندگانی خود مراجعه نموده و یا از طریق سایت های مشخص شده خریداری فرمایید.
خوانش این کتاب به کلیه اساتید و دانشجویان رشته عکاسی و هنر پیشنهاد می گردد.
لینک خرید معتبر کتاب در فاصله دو عکاس( روایت عکاسان جنگجو و غمگین)